Super User

Super User

معرفى اجمالى

اصالت مهدويت در اسلام از ديدگاه اهل سنت از مهدى فقيهى ايمانى است. اصالت مهدويت در اعتقاد شيعى، امرى مسلّم و غير قابل انكار است، به همين سبب مصنف اين اثر به بررسى كتب و آثار مربوط به علماى اهل تسنن پرداخته است تا وجود مهدى منتظر را حتى در ديدگاه اهل سنت اثبات كند.

ساختار کتاب

کتاب داراى ساختار خاصى نبوده است و طى چند موضوع به بررسى مباحث مطرح شده و كتب مربوط به علماى اهل سنت پرداخته است.

گزارش محتوا

با مرورى بر مصادر حديثى، تاريخى، عقيدتى و تفسيرى در نزد شيعه و اهل‌تسنن بدين حقيقت پى خواهيم برد كه نخستين كسى كه موضوع مهدى منتظر و قيام جهانى او را مطرح كرد و مشخصات او را آن‌چنان دقيق بيان فرموده تا زمينه‌ى سوءاستفاده‌ى مهدى‌هاى دروغين را خنثى كند، همانا شخص رسول‌الله صلى‌الله عليه و آله و سلم بود. به طورى كه تنها بيش از يك صد و پنجاه جلد کتاب و رساله با حجم‌هاى مختلف و سبك‌هاى گوناگون، هر يك شامل ده‌ها و صدها روايت از رسول خدا صلى‌الله عليه و آله درباره‌ى شؤون حياتى، خانوادگى، شمايل و مقام امامتى «امام مهدى» به قلم علما و دانشمندان روحانى و اساتيد دانشگاهى اهل تسنن چاپ و منتشر گرديده است.

با اين حال گاهى ديده مى‌شود كه بعضى افراد تحت عنوان استاد دانشگاه، رياست دانشكده و. .. احاديث پيرامون حضرت مهدى را در درجه‌ى ضعيف كمى و كيفى تلقى نموده و از اين رهگذر، عقيده به مهدويت را به باد تمسخر مى‌گيرند. (اسامى تعدادى از اين افراد و تأليفات آن‌ها در مقدمه‌ى کتاب ذكر شده است).

در قسمت ابتدايى کتاب، نام علما و دانشمندانى از اهل سنت كه رويّه‌هايى بر منكرين مهدى منتظر نوشته‌اند، آورده شده است.

در بخش بعدى به يك مجموعه از روايات تحت عنوان «احاديث من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية، و احاديث مشابه» كه در اثبات مهدويت بسيار كاربرد دارد، اشاره شده است و تمام مصادر آن كه بالغ بر 70 اثر مى‌باشد با نام مؤلف و توضيح مختصر ذكر شده است و در پايان آن، نام هفت نفر از صحابى پيامبر كه ناقل اين روايات هستند و مورد تأييد علماى حديث اهل سنت، به طور جداگانه آمده است.

در مباحث حديثى، يكى از قوى‌ترين استدلالات، اثبات تواتر و قطعى‌الصدور بودن روايات مربوط به يك موضوع است. به همين دليل مصنف در قسمت ديگر کتاب خود نام 34 نفر از معترفين به تواتر احاديث مهدى منتظر را همراه با کتابى كه در آن به اين موضوع اشاره كرده‌اند، به طور دقيق بيان مى‌كند و سپس نام 25 نفر ديگر كه به صحت اين احاديث اعتراف كرده‌اند را، برمى‌شمرد.

مطلب مورد اهميت ديگرى كه به خصوص در بحث مدعيان دروغين مهدويت حائز اهميت است، نسب‌شناسى مهدى منتظر است. در اين خصوص، دو گروه از روايت مورد توجه است. گروه اول رواياتى است كه دلالت بر اين دارد كه مهدى منتظر از تبار فاطمه‌ى زهرا سلام‌الله‌عليها دختر پيامبر صلى‌الله عليه و آله است كه در اين مورد در اين کتاب به 64 مصدر از مصادر اهل سنت اشاره شده است.

گروه دوم رواياتى است كه دلالت بر اين مى‌كند كه مهدى منتظر از نسل امام حسين عليه‌السلام است كه اين مطلب و اعتراف به ولادت امام زمان عليه‌السلام در نيمه‌ى دوم قرن سوم در بيش از 110 کتاب از شخصيت‌هاى بزرگ اهل‌سنت آمده است كه نام آن‌ها و كتب ايشان نيز در اين کتاب جمع‌آورى شده است كه ثمره‌ى مهم آن اين است كه روشن شود كه مسأله‌ى تولد امام مهدى عليه‌السلام از مسلمات گروه عظيمى از علماى اهل‌تسنن مى‌باشد.

در بخش ديگرى از کتاب، نام 152 اثر تأليفى اعم از کتاب، رساله و مقاله از علماى اهل‌تسنن درباره‌ى حضرت مهدى عليه‌السلام همراه با توضيح مختصر گردآورى شده است تا كمكى باشد، براى اهل تحقيق و كسانى كه به موضوع مهدويت در ديدگاه اهل‌سنت علاقه‌مند هستند.

بخش ديگر کتاب مربوط به تاريخچه‌ى مختصرى از كسانى است كه به دروغ ادعاى مهدويت كرده‌اند كه گروهى از آن‌ها در زمان ائمه و گروهى نيز تا زمان معاصر بوده‌اند. البته در ميان ن‌ها شخصيت‌هايى هم وجود دارند كه خود چنين ادعايى نداشتند، بلكه ديگران آن‌ها را مهدى موعود مى‌دانستند هرچند خودشان مى‌دانستند، هر چند خودشان از اين مطلب اظهار برائت مى‌كردند.

بخش آخر کتاب هم اختصاص به نقل مصادر دو حديث از پيامبر صلى‌الله عليه و آله دارد كه در آن‌ها پيامبر كسى را كه منكر مهدى منتظر شود را، كافر و تكذيب كننده‌ى آن‌چه كه به پيامبر نازل شده است، دانسته‌اند. اين روايت‌ها در 15 اثر از علماى اهل‌سنت نقل شده است.

 

جهت دانلود و مشاهده كتاب كليك كنيد

معرفى كتاب

« اسناد و مكاتبات سياسى ايران از سال1105تا1135ق.»كتابى است به زبان فارسى نوشته دكتر عبدالحسين نوايى، پژوهشگر معاصر ايرانى.

ساختار كتاب

مقدمه نويسنده و بخش‌هاى متعددى كه حاوى نامه‌هاى ارسالى به شاه و نيز جواب وى بدان‌ها و همچنين فرمان‌هاى صادره از جانب شاه مى‌باشد، ساختار كتاب حاضر را تشكيل مى‌دهد. كتاب فاقد تبويب و تفصيل است.

گزارش محتوا

اين كتاب هشتمين حلقه از زنجيره اسناد و مكاتبات سياسى ايران است. پيش از اين از مجموعه «اسناد و مكاتبات سياسى ايران» هفت مجلد منتشر شده است كه عبارتند از:

1- اسناد و مكاتبات تاريخى ايران «از تيمور تا شاه اسماعيل» كه در سال 1340 در بنگاه ترجمه و نشر كتاب چاپ شد و در سال 1356 تجديد چاپ گرديد.

2- اسناد و مكاتبات تاريخى «شاه اسماعيل» (بهمن سال 1347)

3- اسناد و مكاتبات تاريخى «شاه طهماسب» (بهار سال 1350)

4- اسناد و مكاتبات تاريخى «شاه عباس» جلد اول (1352)

5- اسناد و مكاتبات تاريخى «شاه عباس» جلد دوم (1353)

6- اسناد و مكاتبات تاريخى «شاه عباس» جلد سوم (1357)

7- اسناد و مكاتبات سياسى ايران از سال 1038 تا 1105 (1360)

مجلد حاضر كه هشتمين جلد از اين مجموعه است، اسناد و مكاتبات سياسى ايران در خلال سالهاى 1105 تا 1135 كه مربوط است به روزگار شاه سلطان حسين صفوى را دربردارد.

در اين كتاب به موضوعات ذيل پرداخته شده است:

معرفى شاه سلطان حسين، پايان كار شاه سلطان حسين، سياست خارجى ايران، روابط ايران و فرانسه، روابط ايران با عمان، روابط ايران با روسيه، روابط ايران و هندوستان، فرمان شاه سلطان حسين در باب منع از منهيات، فرمان شاه سلطان حسين، نامه پاپ اينوسان دوازدهم به شاه سلطان حسين و دو جواب از شاه به اين نامه، فرمان شاه سلطان حسين، فرمانهاى شاه سلطان حسين، نامه ميرزا محمد مومن خان اعتماد الدوله به حسين پاشا صدر اعظم عثمانى، صورت هداياى صدر اعظم ايران به صدر اعظم عثمانى، نامه صدر اعظم عثمانى به صدر اعظم ايران، نامه شاه سلطان حسين به لوئى چهاردهم، فرمان شاه سلطان حسين، نامه شاه سلطان حسين به لوئى چهاردهم، نامه شاهقلى‌خان اعتماد الدوله به لوئى چهاردهم، نامه شاه سلطان حسين به لوئى چهاردهم، نامه بيگلر بيگى ايروان به صدر اعظم فرانسه، نامه محمد رضابيك به ماركى دوتورسى وزير خارجه فرانسه، نامه محمد رضابيك به كنت دوتورسى، نامه محمد رضابيك به دوك دورلئان، نامه محمد رضابيك به ماركى دوتورسى، نامه شاه سلطان حسين به سلطان مصطفى دوم، نامه شاه سلطان حسين به مصطفى خان عثمانى، نامه شاه سلطان حسين به سلطان مصطفى خان، سلطان احمد ثالث پادشاه عثمانى، نامه شاه سلطان حسين به سلطان احمد ثالث، نامه پادشاه عثمانى سلطان احمد ثالث به شاه سلطان حسين، فتحنامه بحرين، نامه سلطان احمدخان ثالث به شاه سلطان حسين، نامه شاه سلطان حسين به سلطان احمد ثالث، نامه شاه سلطان حسين به ابراهيم پاشا صدر اعظم عثمانى، نامه صدر اعظم ايران محمد قلى‌خان به ابراهيم پاشا، درباره هلاك جمعى از روسها، رقم ضابط نويسى به اسم ميرزا محمد على نوشته است و....

وضعيت كتاب

كتاب حاضر شامل فهرست مطالب، پاورقى‌هاى نويسنده و نيز فهرست‌هاى ذيل مى‌باشد:

نام‌هاى كسان، اماكن، كتب و رسالات و مقالات، نام‌هاى اشياء و تعبيرات و اصطلاحات.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

اسلام در يك نگاه، اثر آيت‌الله ناصر مكارم شيرازى (متولد شيراز 1305ش) است كه در آن، به‌صورت مختصر، عقايد اسلامى از توحيد تا معاد را بيان كرده و همچنين برخى از مهم‌ترين قوانين عبادى و عملى مانند نماز، روزه، خمس، حجّ، قرض الحسنه و... را توضيح داده است.

ساختار

كتاب حاضر، رساله مختصرى است و از مقدمه نويسنده و متن اصلى، شامل 3 بخش، تشكيل شده است. روش نويسنده در اين كتاب، كلامى و فقهى است و از ادله روشن و متناسب با جوانان بهره برده است.

گزارش محتوا

برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:

  • نويسنده در مقدمه‌اش كه آن را در قم نوشته، ولى تاريخ نگارش آن را معين نكرده، يادآور شده است: «... مسلمان واقعى بايد حدّاقل، اطّلاعات قانع كننده‌اى از تعليمات اسلام در اصول و فروع داشته باشد تا بتواند در برابر دو سؤال: الف)- اسلام چيست و چه ارمغانى براى بشر آورده است؟

        ب)- براى چه اسلام را پذيرفته است؟
        پاسخ قانع‌كننده‌اى هرچند فشرده و ساده باشد، ارائه داده و پس از آگاهى بر اين اصول و تعليمات، آنها را در زندگى فردى و اجتماعى خود به كار برد (عمل).
        چون هدف از تأليف اين كتاب، ارائه طرح نسبتاً جامعى از اصول اساسى تعليمات اسلام بوده طبعاً مباحث آن بسيار فشرده مطرح شده است. در حقيقت اين كتاب عصاره‌اى از كتاب‌هاى متعدّدى است كه در رشته‌هاى عقايد و فقه اسلام نوشته شده است»

  • دين با هرگونه اختلافى كه بر اساس اختلاف رنگ‌ها، نژادها و طبقات اجتماعى باشد مبارزه مى‌كند؛ چه، اينكه: مذهب همه انسان‌ها را بندگان خدا و همه جا را كشور خدا و همه را به‌طور يك‌سان مشمول لطف و محبّت او مى‌داند و همه را يك واحد معرفى مى‌كند. تعليمات اسلام با صراحت مى‌گويد تنها امتيازى كه مى‌تواند انسانى بر انسان ديگر داشته باشد امتيازى است كه نه بر پايه خون و نژاد و زبان و طبقات باشد، بلكه امتيازى است كه از درون ذات و روح و فكر انسان مى‌جوشد؛ امتيازى است كه از تقوا و پرهيزكارى، پاكى و درستى و ديگر صفات عالى انسان و درون‌ذاتى سرچشمه مى‌گيرد؛ «اى مردم ما شما را از يك پدر و مادر آفريديم (بنابراين خون و نژاد همه يكى است) و شما را به گروه‌ها و قبيله‌ها تقسيم كرديم تا يكديگر را (با اين تفاوت‌هاى جسمى) بشناسيد (ولى اينها ملاك افتخار شما نيست) گرامى‌ترين شما آن‌كس است كه پرهيزكارترين باشد»  و با اين ترتيب نقش مذهب در جهانى كه هنوز مسئله «رنگ و پوست» بدن تا چه رسد به مسئله طبقات در آن حل نشده كاملاً روشن مى‌گردد
  • با توجّه به استدلالات علمى گذشته، براى اثبات وجود خدا ممكن است اين پرسش پيش آيد كه چرا بسيارى از دانشمندان و بنيان‌گذاران علوم طبيعى، راه انكار را پيموده‌اند؟ پاسخ اين پرسش چندان مشكل نيست؛ چراكه كمتر دانشمندى را مى‌توان يافت كه در اعماق سخنان خود، به وجود يك عقل كل و يك مبدأ علم و قدرت معتقد نباشد، اگرچه در نام‌گذارى و تعبير از آن، الفاظى غير از «خدا» و «اللّه» را به كار برد. به گفته «فليسين شاله»، فيلسوف معروف: «هيچ بى‌خدايى وجود ندارد؛ هركس به‌طرزى به او مى‌انديشد و هركس به‌گونه‌اى او را درك مى‌كند». كسى كه به هنگام بحث درباره ساختمان قلب مى‌گويد «طبيعت، براى اين منظور در ميان بطن‌ها، و دهليزهاى قلب، دريچه‌اى قرار داده تا خون از بطن‌ها به دهليزها بازنگردد و جريان آن به هم نخورد» و به اين ترتيب براى طبيعت «هدف، قصد، برنامه و عقل» قائل مى‌شود، آيا مى‌توان گفت منظورش از كلمه «طبيعت» عوامل فاقد شعور و ارزش است؟! يا بايد گفت منظور او «خدا» است، اگر چه كلمه طبيعت را به‌جاى آن به كار برده است. نظير اين تعبيرات را - كه همه گواه بر ايمان به وجود يك عقل كل است - در كلمات غالب دانشمندان مادّى مى‌يابيم كه براى طبيعت، هدف، برنامه، اراده و قصد را قائل شده‌اند و اينها همه گواه بر اين است كه منظورشان از كلمه «طبيعت»، عوامل فاقد شعور و قصد نيست، بلكه آنها در واقع نام طبيعت را بر «خدا» نهاده‌اند
  • قرآن كتابى است دست‌نخورده؛ زيرا نظام و تركيب‌بندى خاصّ آن به‌گونه‌اى است كه نمى‌توان چيزى بر آن افزود و يا از آن كم كرد و اگر كسى چنين كند، بسيار زود شناخته خواهد شد. علاوه بر اين جمع كثيرى از ياران پيامبر(ص) از همان آغاز نزول قرآن، تمامى آيات آن را مى‌نوشتند، تا از دستبرد و تحريف مصون بماند. اين عدّه كه نامشان در تواريخ ثبت شده است به نام «كُتّاب وحى» يا «كاتبان وحى» معروفند و على(ع) يكى از معروف‌ترين آنان بود. از اين گذشته - به شهادت تاريخ - صدها نفر از مسلمانان در زمان خودِ پيامبر(ص) و هزاران نفر در قرون بعد آيات قرآن را حفظ كرده، در هر مناسبتى براى مردم مى‌خواندند. اين عده را «حافظان قرآن» مى‌نامند
  • در اسلام به همه افراد به‌عنوان يك وظيفه واجب دستور داده شده كه دعوت به‌سوى حق و مبارزه با فساد كنند. اين دو وظيفه كه در فقه اسلام به نام «امر به معروف» و «نهى از منكر» معروف است، همه مسلمانان را ملزم مى‌كند كه بر وضع اجتماع خود نظارت صحيح و دائمى داشته باشند و اگر كسى از راه حق و عدالت منحرف گرديد، به راه راست دعوت كنند و اگر مرتكب خلاف، گناه يا تجاوزى شد، از آن كار بازدارند. اهمّيت امر به معروف و نهى از منكر به‌قدرى است كه از فروع مهمّ اسلامى شناخته شده و قرآن مجيد درباره آن مى‌فرمايد: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ ؛ «شما بهترين امتى بوديد كه به سود مردم در جهان قدم گذارديد؛ چراكه شما امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنيد»... اجراى اين دو وظيفه مهم كه در واقع از آثار و حقوق متقابل زندگى دسته‌جمعى است، به هر مسلمانى اجازه مى‌دهد كه... خود را در برابر همه افراد اجتماع مسئول دانسته و اجتماع هم خود را در برابر هر فرد مسئول ببيند، در موقع لزوم انتقاد كرده و به هنگام نياز پيشنهاد دهند و خلاصه در ساختن اجتماع خود - از هر نظر - سهيم باشند؛ چراكه در زندگى دسته‌جمعى خوشبختى و بدبختى افراد اجتماع به هم پيوسته است و نمى‌توانند در برابر رفتار يكديگر بى‌تفاوت بمانند
  • در منابع اسلامى غالباً كلمه «جهاد» همراه با كلمه «في سبيل اللّه» آمده است كه معناى آن، روى‌هم‌رفته «جهاد در راه خداست». به همين جهت، جهاد نمى‌تواند به‌خاطر هوا و هوس، توسعه‌طلبى، استعمار، به دست آوردن غنايم جنگى و مانند آن باشد، بلكه بايد تنها براى خدا و اهداف الهى و خالص از هرگونه غرض شخصى و مادّى و خودخواهى صورت گيرد. روى‌هم‌رفته مى‌توان اهداف جهاد اسلامى را در چند موضوع خلاصه كرد و با توجّه به اين هدف‌ها پاسخ ايرادهاى مخالفان داده خواهد شد:

        - دفاع از آيين حق و موجوديّت آن؛
        - درگيرى با عوامل مزاحم؛
        - مبارزه با ظلم و فساد

وضعيت كتاب

در آغاز اين كتاب، فهرست تفصيلى مطالب آمده، ولى متأسفانه فهرست‌هاى فنى و حتى فهرست منابع نيز تنظيم نشده است. مطالب كتاب، مستند است و نويسنده ارجاعاتش، نام و نشان آيات و روايات و شماره جلد و صفحه منابع و... را به‌صورت پاورقى ذكر كرده است.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

اسرار عرفانى عمره، اثر محمدتقى فعالى، پژوهشى است پيرامون اسرار عرفانى اعمال، مناسك و مكان‌هاى مربوط به عمره كه به زبان فارسى و در دوران معاصر، نوشته شده است.

ساختار

کتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در سه بخش، در قالب نه فصل، تنظيم شده است.

نويسنده در ابتدا، به اسرار عرفانى و جايگاه عمره، كعبه و احرام اشاره نموده و سپس، به بيان اسرار عرفانى طواف، نماز طواف و سعى و تقصير پرداخته و در پايان، فضايل مدينه منوره، مسجد النبى(ص) و بقيع را بيان نموده است.

گزارش محتوا

در مقدمه، به اسرار باطنى عمره، اشاره شده است. اولين اين اسرار، فهم است؛ به اين معنى كه عمره‌گزار بايد بداند كه اگر مى‌خواهد به ديدار حق نايل شود، بايد از شهوات دل بركند، از لذات منقطع شود و فقط به اندازه ضرورت نصيبى از دنيا برگيرد. سزاست در تمامى حركات و سكنات، خود را براى خدا خالص كند، سلوكى خالصانه در پيش گيرد، انس بيشترى با خدا گيرد و نفس خود را به مجاهدت عادت دهد 

بخش اول، اختصاص به حرم دارد و خود داراى سه فصل است كه به ترتيب به شهر مكه مكرمه، مسجد الحرام و اسرار عرفانى كعبه پرداخته است.

فصل اول، به بحث پيرامون جايگاه و اسرار عمره اختصاص داشته و در آن، ابتدا به وجه نام‌گذارى حج و عمره پرداخته شده و سپس، جايگاه عمره و عمره‌گذار تبيين گرديده و پس از آن، به حكمت‌ها و آثار عمره، اشاره شده است 

نويسنده، عمره را بريدن از خلق و رويكردن به‌سوى حق دانسته است؛ سفر از خلق به حق و دور شدن از غير خدا. وى معتقد است انسان با رفتن به عمره، مزه‌اى از ملكوت مى‌چشد؛ او خموشى است كه به بارگاه نور، بهجت و سرور راه يافته است. عمره‌گزار به‌سوى خدا فرار مى‌كند. سلوك عمره منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است. عمره راه رستگارى و فوز عظيم است. به اعتقاد وى، فلسفه اشك در عمره نمودار مى‌گردد. راز و نياز با خدا، نجوا و همنشينى با او در كنار خانه‌اش به اوج مى‌رسد. زائر چون ستاره‌اى درخشان در آسمان تاريكى‌ها مى‌درخشد و نامش در دفتر خدا ثبت مى‌شود. انسانى كه به عمره مى‌رود، ميهمان خداست و خدا از او ميزبانى مى‌كند

در فصل دوم، به اسرار عرفانى كعبه پرداخته شده است. نويسنده براى خانه كعبه جايگاه رفيعى قائل بوده و آن را چنين معرفى كرده است: «كعبه، مقدس‌ترين و بااحترام‌ترين خانه‌هاى روى زمين است. خانه كعبه، نخستين و برترين نقطه خاكدان طبيعت است. كعبه در جايگاهى بسيار مقدس قرار دارد و خداوند به آن نظر و عنايتى ويژه داشته و دارد. خداوند از هر چيز يكى را به‌عنوان بهترين برمى‌گزيند. او از زمين، كعبه را برگزيد. هيچ منزلى روى زمين محبوب‌تر و عزيزتر از كعبه نيست؛ پس هتك حرمت آن جايز نبوده، بيرون راندن كسى كه به آنجا پناه برده هم جايز نمى‌باشد. كعبه ستون دين و بنياد بقاى شريعت محمدى است»

در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به ميان آمده است. عمره‌گزار، با احرام، چيزهايى را بر خود حرام مى‌كند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نويسنده، نگاه عرفانى به اين امر، به‌گونه‌اى ديگر است. يكى از اسماى الهى «عزيز» است؛ آنگاه كه خداوند دستور داد تا در احرام درآيد و آنچه را كه حلال بود حرام شمرد، خداوند با صفت عزت ظهور كرده است؛ ازاين‌رو محرم، مظهر اسم عزيز است و عزت الهى جلوه‌اى در احرام محرم دارد

نويسنده، معتقد است در احرام، اشيا بر انسان حرام نشده‌اند، بلكه اين انسان است كه بر اشيا حرام شده است؛ زيرا انسان براى خدا خلق شده است و اشيا براى انسان. پس انسان طالب خداست و اشيا طالب او. خداوند با عزت خود، خوارى و ذلت انسان را نشان داد و به انسان‌ها فهماند كه اوست كه انسان را بر اشيا حرام كرد تا به آنها دست نيازد، نه اينكه به اشيا دستور داد تا بر انسان حرام شوند؛ بنابراين، دستور به احرام، دستور به تحريم انسان‌هاست نه اشيا. هدف از تحريم انسان، تذكر اين نكته است كه آدمى فقط براى خداست و درعين‌حالى كه مى‌تواند به امورى دست يابد و آن امور مسخّر و در اختيار اويند، انسان نبايد آنها را طلب كند و فقط بايد طالب او باشد. لطيفه احرام، تحريم انسان بر اشيا است؛ بدين لحاظ كه انسان بايد خود را وقف خدا كند، نه ماسوا 

دومين بخش، در سه فصل، شامل اسرار نورانى، معنوى و عرفانى مناسك عمره مى‌شود. فصل چهارم، به اسرار عرفانى طواف، اختصاص يافته است. نويسنده تشبه به فرشتگان را از جمله اسرار عرفانى طواف دانسته است. وى معتقد است كعبه نمادى از خدا در عالم ملك و شهادت است. انسان به هنگام طواف بايد متذكر بيت معمور در آسمان‌ها باشد. طواف انسان به دور كعبه ملكى، همان طواف ملائكه به دور عرش الهى است و انسان بايد به هنگام طواف تا آسمان‌ها و فرشتگان بالا رود 

طواف قلب، طهارت از شهود غير، حديث شمع و پروانه و هفت شهر عشق، از ديگر اسرار عرفانى مى‌باشند كه نويسنده براى طواف برشمرده است.

در فصل پنجم، اسرار عرفانى نماز طواف بيان گرديده است. واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره، دو ركعت نماز همانند نماز صبح خوانده شود. همچنين ضرورى است اين نماز، نزد مقام ابراهيم(ع) واقع شود؛ يعنى بايد آن نماز را پشت مقام به‌جاى آورد. البته هرچه نماز طواف به مقام نزديك‌تر باشد بهتر است. مستحب است در ركعت اول، بعد از حمد، سوره اخلاص و در ركعت دوم بعد از حمد سوره كافرون خوانده شود. حمد و ثناى الهى، صلوات بر محمد(ص) و آل او(ع)، طلب قبولى اعمال، سجده‌هاى طولانى، گريستن و خواندن دعاهاى مختلف، از مستحبات نماز طواف است. اين امور، ظاهر نماز طواف مى‌باشد، اما نويسنده، معتقد است نماز طواف در برابر كعبه، روبه‌روى حجرالاسود، حطيم، ملتزم و در آستانه مقام ابراهيم(ع)، تأويلات و اسرار باطنى دارد كه در قالب عناوين زير، به توضيح آن پرداخته شده است: نماز نياز، نماز حضور، نماز وصال و فنا و نماز ولايت 

اسرار عرفانى و باطنى سعى و تقصير، در فصل ششم بيان گرديده است. عمره‌گزار بايد پس از انجام نماز طواف، ميان صفا و مروه سعى كند؛ يعنى از كوه صفا به مروه برود و از مروه به صفا بازگردد. سعى ميان صفا و مروه هفت مرتبه (شوط) است. همچنين واجب است كه سعى از صفا شروع شده، به مروه ختم گردد. طهارت و خلوص نيت از واجبات سعى است و خداى سبحان در قرآن، صفا و مروه را از شعائر دانسته است

سعى ميان صفا و مروه فضيلت‌هاى بى‌شمارى دارد. سعى انسان را پاك مى‌كند، فرشتگان به سعى كنندگان نظرى خاص داشته، آن‌ها را شفاعت مى‌كنند و نويسنده معتقد است حتى سعى مى‌تواند باعث آثار مثبت مادى و اين جهانى گردد؛ يعنى براى انسان منافع مالى در پى داشته باشد 

سومين بخش، مباحثى را پيرامون فضايل شهر پيامبر(ص)، مسجد النبى(ص) و بقيع در سه فصل پايانى، پيش رو قرار داده است. در فصل هفتم، به فضايل مدينه منوره، اشاره گرديده است. مدينه نام‌هاى هشت‌گانه دارد كه تمامى آن‌ها را پيامبر(ص) عنوان فرموده است. اسامى اين شهر نورانى عبارتند از: مدينه، طيبه، طابه، مسكينه، جبار، محبوره، يندد و يثرب. پيامبر(ص) در اين‌باره تعابير متعددى دارد. نويسنده، معتقد است اين شهر آسمانى، حتى به لحاظ نام‌گذارى، اشاره به طهارت، رفعت و بزرگى دارد و نام‌هاى شهر مدينه را خداوند و رسولش انتخاب كرده‌اند و پيداست كه نام شهر پيامبر(ص) هم بايد پاك باشد؛ زيرا اين، شهرِ برترين خلق روى زمين است 

در فصل هشتم، فضايل مسجد النبى(ص) بيان شده است. مسجد نبوى در آغاز به دست پيامبر(ص) ساخته شد. اين مسجد، نخست با خشت و در ابعادى نسبتاً كوچك بنا شد. چون مسلمانان زياد شدند، آنان از پيامبر(ص) خواستند كه فضاى مسجد افزوده شود؛ پيامبر(ص) نيز خواسته آنان را پذيرفت و دستور داد بر آن افزودند و مسجد را از يك خشت و نيم بنا كردند. باز هم مسلمانان زياد شدند و گفتند: اى رسول‌الله! كاش دستور مى‌داديد مسجد را بزرگ كنند. پيامبر(ص) نيز دستور داد تا ديوار آن را با دو رديف خشت بنا كردند. سپس گرما بر آنان چيره شد؛ از پيامبر(ص) خواستند تا دستور دهد سايبانى بر مسجد زنند. ايشان هم دستور داد تا ستون‌هايى از تنه درخت خرما برپا كردند و سپس چوب‌هاى پهن با شاخه برگ‌هاى درخت خرما بر آن افكندند. تااينكه باران آمد و سقف مسجد چكه كرد. گفتند: اى رسول‌الله! كاش فرمان دهى سقف مسجد را گل‌اندود كنند. پيامبر(ص) فرمود: نه، مسجد بايد سقف و سايبانى همانند سايبان موسى(ع) داشته باشد. مسجد النبى به همين وضعيت باقى ماند تااينكه پيامبر(ص) از دنيا رفت

آخرين فصل، به بيان فضايل بقيع اختصاص يافته است. در بقيع، مدفن چهار امام(ع) قرار دارد: امام حسن(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع). همچنين زنان و دختران پيامبر(ص) در اين آرامگاه آرميده‌اند. بدن‌هاى پاك بسيارى از صحابه پيامبر(ص) و شهداى صدر اسلام نيز در بقيع دفن شده است 

وضعيت کتاب

فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى کتاب آمده است.

در پاورقى‌ها، به ذكر منابع پرداخته شده است 

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

اسرار عرفانى حج، تاليف محمدتقى فعالى، از جمله آثارى است كه حج را به لحاظ معنوى و عرفانى مورد بررسى قرار داده است. اين اثر به زبان فارسى و به‌گونه‌اى نگارش شده كه قابل استفاده عموم مردم قرار گيرد.

ساختار

کتاب، داراى سه بخش است. بخش اول، اختصاص به حرم دارد و خود داراى سه فصل است كه به ترتيب به شهر مكه مكرمه، مسجدالحرام و اسرار عرفانى كعبه پرداخته است. دومين بخش، شامل اسرار نورانى، معنوى و عرفانى مناسك و مواقف حج مى‌شود و نهايتاً سومين بخش، مباحثى را پيرامون فضائل شهر پيامبر(ص)، مسجدالحرام و بقيع پيش رو قرار مى‌دهد

گزارش محتوا

نويسنده در مقدمه کتاب، پنج مورد از اسرار و معانى باطنى حج را بيان مى‌كند كه عبارت است از: فهم، شوق، عزم، قطع علاقه و راحله كه هريك از اين اسرار در اين بخش از کتاب به‌اختصار شرح شده است

بخش اول: در بخش اول کتاب با عنوان «اسرار عرفانى حرم»، در سه فصل به ترتيب، اسرار عرفانى مكه مكرمه، مسجدالحرام و كعبه مورد مطالعه قرار گرفته است.

در فصل اول از اين بخش، ابتدا معناى لغوى «مكه» با استناد به معاجم لغت بيان شده است. نويسنده، چهار معناى نقص، هلاكت، نقصان آب و ازدحام جمعيت را استخراج مى‌كند و به اين جمع‌بندى مى‌رسد كه: «معناى لغوى مكه سه معنا بيش نيست: نقص، هلاكت و ازدحام جمعيت، اما آنچه كه مورد اتفاق تمامى اهل لغت است دو معناى نقص و هلاكت است. اگر معناى اول دلالت بر كاهش و ريزش گناهان دارد، اشاره به شرافت و عظمت اين شهر الهى دارد و اگر هلاكت از معناى لغوى مكه است و نشان از هلاكت و نابودى ظالمان و متجاوزان دارد، اين نيز دليلى روشن بر حرمت و امنيت شهرى است كه خداوند آن را مقدس و عظيم قرار داده است»

در بخش ديگرى از اين فصل اسرار نام‌هاى ديگر مكه مانند: بكّه، بلد و وادي‌القرى، با استفاده از قرآن كريم و منابع شيعى، مورد بررسى قرار گرفته است. در هريك از اين موارد معناى لغوى، موارد مذكور در قرآن و نيز روايات مرتبط با آن ذكر شده است. نويسنده در انتهاى اين بخش نيز به اين نتيجه مى‌رسد كه سه اسم براى مكه در قرآن و روايات مشترك است، مكه، بكه و ام‌القرى

در گفتارهاى ديگر اين فصل، فضيلت و عظمت مكه، اسرار حدود مكه، ويژگى‌ها و احكام مكه، آداب ورود و خروج به مكه با استفاده از آيات و روايات، بررسى شده است.

در فصل دوم از کتاب كه به اسرار عرفانى مسجدالحرام اختصاص دارد، چنين مى‌خوانيم: «مسجدالحرام داراى حرمت و قداست بسيار بالايى است. اين مسجد از قصرهاى بهشت در روى زمين شمرده شده و محبوب‌ترين مسجد روى زمين نزد خداست». نويسنده، در باره حرمت اين مسجد با ذكر اولين آيه از سوره اسراء به معراج پيامبر در اين محل اشاره مى‌كند. وى با استناد به روايات، اين مسجد را مدفن انبيا و اولياى فراوانى دانسته است و از قول امام صادق(ع) آورده است كه ميان ركن يمانى و حجرالاسود هفتاد پيامبر دفن شده‌اند

در فصل سوم از اين بخش کتاب، ابتدا تاريخچه بناى كعبه و سپس نام‌هاى كعبه با استفاده از آيات و روايات استخراج شده است، سپس اسرار عرفانى كعبه از زواياى مختلف مطالعه شده است. نويسنده، معتقد است كه سيره ائمه اطهار(ع) اين بوده كه هنگام طواف، به پوشش كعبه آويزان مى‌شدند و با خدا مناجات مى‌كردند . وى با استفاده از روايات، كعبه را دست خدا روى زمين دانسته كه با آن با بندگانش مصافحه مى‌كند. وى با ذكر مطالب فراوان ديگرى اعتراف مى‌كند كه اينها تنها بخشى از اسرار عرفانى كعبه است. در انتهاى اين فصل، ورود به كعبه از جمله مستحباتى دانسته شده كه براى زائر، به‌ويژه براى صروره (كسى كه حج اول اوست) تأكيد شده است.

بخش دوم: در اين بخش از کتاب در ضمن نه فصل، ابتدا جايگاه حج و سپس جايگاه حج‌گزار در آيات و روايات مطالعه شده است. ضيف الله، ضمان الله و عون الله از جمله الفاظى است كه به حج‌گزار نسبت داده شده است.

در فصول ديگر اين بخش، اسرار وجوب حج، اسرار عرفانى احرام، طواف، سعى و تقصير، مشعر، منى و ساير مناسك حج تبيين شده است. در گوشه‌اى از مطالب اين بخش مى‌خوانيم: «مسعى محبوب‌ترين محدوده‌اى است كه در حج وجود دارد و از ميان مناسك حج هيچ‌كدام به اندازه سعى پيش خدا محبوب و عزيز نيست. اين محبوبيت، رمز و رازى دارد: خداوند مى‌خواهد بنده‌اش نزد او ذليل باشد و اين ذلت بيش از همه‌جا در مسعى نمود دارد؛ چنان‌كه گردنكشان و جباران تاريخ در اين مكان احساس ذلت مى‌كردند»

بخش سوم: نويسنده در اين بخش به تبيين فضائل مدينه منوره، مسجدالحرام و بقيع پرداخته است. وى معتقد است كه: «بهتر است حج از مكه آغاز و به مدينه ختم شود و زيارت شهر مدينه و مسجدالنبى بعد از اتمام مناسك حج انجام شود؛ زيارت خانه خدا نسبت به زيارت پيامبرش تقدم دارد» . جالب است كه مؤلف در شيوه چينش مطالب کتاب نيز اين مطلب را لحاظ كرده است و با مكه شروع و به مدينه ختم كرده است. محبوب نبى، شهر قرآن و وادى پاك عناوينى است كه در باره اين شهر بررسى شده است.

فصل دوم اين بخش با نقل تاريخچه مختصرى از بناى مسجدالحرام از «فروع كافى» و «تهذيب الأحكام» آغاز شده است. اين مسجد يكى از سه مسجد بزرگ روى زمين است . زيارت مسجدالحرام و مشاهده قبر نورانى پيامبر اكرم(ص) اسرارى دارد كه زيارت رسول الله(ص) و لياقت شفاعت ايشان از جمله آنهاست.

نويسنده در آخرين فصل از کتاب به فضائل بقيع پرداخته و چنين مى‌نويسد: «شايسته است بعد از زيارت رسول خدا(ص)، با دلى پاك و قلبى آرام و با يقين به فضل و كرم خداى رحمان، قصد زيارت ائمه بقيع نمود. حب آنان، حب پيامبر(ص)، اطاعت آنان، اطاعت رسول خدا(ص) و خضوع و خشوع در برابر آنان، خضوع و خشوع در برابر جانشين خداست». اين فصل كه بسيار مختصر است با بحثى پيرامون مدفن فاطمه زهرا(س) و جايگاه زيارت بقيع به پايان آمده است

وضعيت کتاب

فهرست مطالب کتاب در ابتدا و کتاب‌نامه در انتهاى اثر ذكر شده است. در پاورقى‌هاى کتاب، آدرس آيات و روايات و منابع مطالب و گاه توضيحات مختصرى آورده شده است.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

"اسرار آل محمد"، ترجمه کتاب سليم بن قيس هلالى به فارسى است.

يكى از کتاب‌هاى برجاى مانده از سده نخستين تاريخ اسلام، کتاب سُلَيم بن قيس هلالى است. اين کتاب، بنا به نقل مشهور، تأليف عالمى به همين نام است و چون او خود، براى کتابش نامى انتخاب نكرد، به تدريج به نام مؤلفش شهرت يافت. متن عربى کتاب سُليم، چندين بار به چاپ رسيد و ترجمه فارسى آن نيز براى اوّلين بار، در سال1400 هجرى با عنوان اسرار آل محمد(ص) انتشار يافت.

ساختار

شامل يك مقدمه است كه دربردارنده دو قسمت مى‌باشد كه در قسمت اول به معرفى خلاصه‌اى از زندگى سليم و تاريخچه کتاب وى مى‌پردازد و در قسمت دوم به بررسى و تحقيق درباره کتاب سليم اشاره مى‌دارد. اصل کتاب در سه بخش گزارش شده است.

بخش اوّل متن کتاب سليم، احاديثى كه انواع چهارگانه نسخه‌هاى کتاب سليم (الف و ب و ج و د) در آن مشتركند، از شمار 1 تا 48 ذكر مى‌شود.

بخش دوّم، تتمه متن کتاب سليم در نوع «ج» از نسخه‌هاى کتاب - كه كاملتر است - احاديثى آمده كه در «الف» و «ب» و «د» وجود ندارد، به جز حديث 58 كه در نوع «ب» نيز هست. اين 22 حديث در اين فصل از شماره 49 تا 70 ذكر مى‌گردد.

در بخش سوّم، مستدركات کتاب سليم 23 حديث ذكر مى‌شود كه در كتب حديث از سليم بن قيس نقل شده و در نسخه‌هاى موجود کتاب سليم وجود ندارد. اين احاديث جزيى از کتاب او به حساب مى‌آيد، زيرا آنچه از سليم نقل شده از کتاب او بوده است.

ذكر اين احاديث به عنوان تكميل کتاب سليم و عرضه نسخه كاملى از آن است كه شامل همه روايات منقول از سليم خواهد بود.

گزارش محتوا

مطالبى كه در اين کتاب مى‌خوانيم؛ شامل موارد زير مى‌باشد:

فتنه‌هاى 24 ساعت آخر عمر پيامبر(ص).

پايه‌هاى انحرافى كه در سقيفه - پايه ضلالت و تحريف - بنيان‌گذارى شد.

آنچه در 75 روز اوّل پس رحلت پيامبر(ص) رخ داد و به شهادت سيده نساء العالمين و فرزندش محسن عليهماالسّلام انجاميد.

تاريخ 25 ساله غصب خلافت.

امتحان‌هاى پنج ساله امت در حكومت اميرالمؤمنين(ع).

اقدامات خصمانه معاويه طى 15 سال حكومت ظالمانه او.

کتابى كه گوياى وصاياى پيامبر اكرم(ص) درباره اهل بيت(ع) است، و از برخوردهاى پيامبر(ص) با منافقين و مقابله آنان با حضرتش گزارش مى‌دهد.

اين کتاب بيانگر ظلمى است كه بر امامان شيعه رفته، و نشانگر آن است كه مذهب الهى شيعه چه قربانيانى در راه حفظ مفاهيم اصيل اسلام داده، و چه شهدا و مظلومين والامقامى در راه مقابله با بدعت‌ها و تحريف‌ها تقديم كرده است.

متن حاضر؛ شامل 93 حديث است كه 48 حديث آن در نوع «ج» موجود است، و 23 حديث آن به عنوان مستدركات کتاب سليم ذكر مى‌شود.

در ابتداى هر حديث خلاصه‌اى از عناوين آن ذكر مى‌شود تا مطالعه‌كننده قبل از شروع از محتواى آن آگاه باشد.

در پايان هر حديث مدارك آن ذكر خواهد شد كه شامل موارد نقل آن از کتاب سليم در كتب حديث و نيز نقل آن با سند متصل به سليم و به روايت از غير سليم خواهد بود.

محقق و مترجم اين کتاب از يك مؤلف معمولى و غير معصوم، و حداكثر صحابى ائمه(ع)، محقّقى استثنايى مى‌سازد كه در همان سنين نوجوانى؛ يعنى حدود چهارده سالگى، تفكّرى موشكافانه و بسيار ژرف دارد و همانند طبيبى حاذق، براى آينده جهان تشيّع، نسخه‌اى شفا بخش مى‌پيچد.

مترجم، در معرّفى کتاب و مؤلفش، آن اندازه غلوّ مى‌كند كه هاله‌اى از قداست، اطراف سُليم و کتابش را فرا مى‌گيرد و انسان را دچار شگفتى مى‌سازد كه چگونه چنين اثر جاودانه و بى‌نظيرى، تا كنون براى عامّه مردم، معرّفى نشده، و قرن‌ها است كه فارسى زبان‌هاى مسلمان، از آن، بى‌بهره مانده‌اند؟! و چرا به تصريح مترجم، «از اوّلين چاپ متن عربى کتاب، بيش از پنجاه سال نمى‌گذرد» و «ترجمه فارسى آن [سهم] پانزده سال قبل، براى اوّلين بار، چاپ شده است»؟! آيا بهتر نبود کتابى كه با كمال تأسّف، مترجم براى تأييد صد در صد آن، ناخواسته مرحوم كلينى و کتاب شريف كافى را مورد بى‌مهرى قرار مى‌دهد، زودتر از اين‌ها انتشار مى‌يافت و شيعيان، قرن‌ها از آن، بى‌بهره نمى‌ماندند؟! و اگر مطالب اين کتاب، در ضمن کتاب‌هاى حديثى مهم ديگر موجود است، پس چه حاجت به اين همه افراط و زياده‌روى در تأييد تك تك احاديث و تمامى محتويات کتاب مذكور؟

جاى بسى خوش‌وقتى است كه مترجم محترم نيز در اين جهت، با نگارنده هم عقيده است و به صراحت مى‌نويسد:

در اين بحث، مناظره و مجادله شخصى مطرح نيست و غرض اصلى، يك تحقيق علمى است.

ايشان در اين زمينه تا آن جا پيش مى‌روند كه به نقل از بحارالأنوار مرحوم مجلسى، اين حديث را از اميرمؤمنان، على(ع) نقل مى‌كنند كه حضرت فرمود:

دين خدا با اشخاص شناخته نمى‌شود؛ بلكه با دليل حق شناخته مى‌شود. پس حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى.

اوّلين نكته‌اى كه با مطالعه اجمالى مقدمه کتاب، در ذهن هر خواننده‌اى نقش مى‌بندد، جنبه فوق قدسىِ سُليم و کتاب اوست.

در زمانى كه تحقيق و نگارش، به هيچ وجه همانند امروز در بين مردم مرسوم نبود، بيان مطالبى در شأن سليم كه از ويژگى‌هاى قرن پانزدهم است، ابداً با واقعيتْ سازگار نيست.

بى‌ترديد، بر شمردن تمامى ويژگى‌هاى يك محقّق توانمند براى سليم و شاگردش اَبان كه در قرن آغازين هجرى ميزيسته‌اند و در آن دوران، تنها همّت راويان - اگر بسيار فاضل و برجسته هم بودند - در نقل يا جمع چند حديثْ خلاصه مى‌شد، آيا مى‌تواند با واقعيتْ منطبق باشد؟ يا اين مقدمات، براى يك نتيجه‌گيرىِ نه چندان منطقى لازم است؟ كه متأسفانه چنين است و برمبناى اين مقدمات، چنين نتيجه گرفته مى‌شود كه تمام مطالب اين کتاب، صد در صد صحيح و به دور از هر گونه جعل و تحريف است «و در اين کتاب، مطلب خاصّى كه دلالت بر جعل و تحريف كند، وجود ندارد... و هيچ دليلى بر جعل، در اين کتاب نمى‌توان پيدا كرد... و ادّعاى جعل و تحريف، فقط براى ايجاد شك و ترديد در عظمت کتاب سليم، مطرح شده است» و خلاصه اين كه «مطالعه اوّل تا آخر کتاب سليم، براى حكمِ به صحّت آن [دادن]، كافى است».

چگونه است كه هم سُليم و هم اَبان، دقيقاً زمان مرگ خود را پيش بينى مى‌كنند و پيش از مرگ، طىّ تشريفاتى ويژه، و البته نه چندان گسترده، کتاب را به ديگرى تحويل مى‌دهند. اگر اين مطلب درباره سليم درست باشد - كه در دوره خفقان زندگى مى‌كرد و امكان انتشار مطالب کتابش نبود -، درباره اَبان، قطعاً بى مورد است؛ زيرا اولاً او قبلاً کتاب را به فردى غير شيعه؛ همانند حسن بصرى نشان داد و از وى در مورد کتاب، تأييدى‌هاى گرفت. ثانياً مطالب کتاب، تا زمان مرگ ابان، در بين مردمْ انتشار يافته بود و اكثر مردم، از محتواى آن خبر داشتند.

به علاوه، چگونه سُليم درباره کتابش نهايت احتياط را به خرج مى‌دهد و با روحيه والاى «كتمان» و «اجتناب از شهرت» و «دقّت در ثبت مطالب»، مدّت شصت سال، بى‌وقفه به تأليف و تدوين کتابش همّت مى‌گمارد؛ امّا در بين آن همه اصحاب پيامبر(ص) و ائمه(ع)، هيچ كس را شايسته واگذارى اين امانت نمى‌بيند؛ بلكه بر اثر تصادف و اتّفاق، در شهر نوبندگان، به هنگام ملاقات با نوجوان چهارده ساله‌اى به نام ابان بن ابى عياش، به يك باره تصميم مى‌گيرد كه حاصل يك عمر تلاش طاقت فرساى خويش را در اختيار وى قرار دهد؟ مترجم در مقدمه خود، در اين باره چنين آورده است:

در شهر نوبندجان، سليم، با جوانى كه چهارده سال از عمرش مى‌گذشت و نامش ابان بود، ملاقات كرد. البته جنبه آشنايى بين سليم و ابان، براى ما معلوم نيست كه آيا فاميل بوده‌اند و يا سابقه دوستى داشته‌اند يا يك اتّفاق و تصادف بوده است(!)؛ ولى به هر حال، سليم در خانه پدرى ابان بن ابى‌عياش اقامت كرد... ديرى نگذشت كه سليم، احساس كرد در سرزمين غربت، عمرش به پايان خود، نزديك مى‌شود و مهم‌ترين مسئله براى او حفظ کتابش بود... سليم، نگران کتابى بود كه با تمام وجود، در راه تأليف و حفظ آن، فداكارى كرده بود و مطالب آن را به طور شفاهى از خود معصومان(ع) يا از اصحابشان گرفته بود؛ کتابى كه در بردارنده نكات و گوشه‌هاى بسيار دقيقى از تاريخ اسلام بود و او در به دست آوردن آنها زحمت فراوان كشيده بود؛ کتابى كه در يك نگاه، مجموعه‌اى از معارف و تاريخ اسلام بود كه مى‌بايست به عنوان پايه تولّى و تبرّى تلقّى شود...

مترجم در بحث «انتقال کتاب از ابان به ابن اُذَينۀ» چنين مى‌نويسد:

اتّفاق عجيبى كه در سال 138هجرى در 76 سالگى ابان [رخ داد]، اين بود كه يك شب، سليم را در عالم رؤيا ديد. سليم، نزديكى مرگ او را خبر داد و گفت: «اى ابان! تو در اين روزها از دنيا مى‌روى. درباره امانت من، تقوا پيشه كن و آن را ضايع مكن و به وعدهاى كه به من در مورد كتمان آن داده‌اى، عمل كن و آن را جز نزد مردى از شيعيان اميرالمؤمنين(ع) كه صاحب دين و آبرو باشد، مسپار». اين خواب، از رؤياهاى صادقه بود؛ چه آن كه يك ماه از آن نگذشته بود كه ابان از دنيا رفت... صبح آن شب كه ابان، سليم را در خواب ديد، با ابن اذينه ملاقات كرد و رؤياى شب گذشته را و نيز اجمالى از تاريخچه کتاب را با او در ميان گذشت. سپس کتاب را رسماً به او تحويل داد و او هم مانند سليم، تمام کتاب را براى ابن اذينه قرائت كرد... بيش از يك ماه از تحويل کتاب سليم به ابن اذينه نگذشته بود كه ابان، در ماه رجب سال 138 هجرى در بصره از دنيا رفت.

اولاً آنچه در اين جا مطرح شده است، مشابه آن چيزى است كه درباره سليم هم بيان گرديد. در آن جا درباره برخورد سليم با ابان و تسليم کتاب به وى، سخن از «يك اتّفاق يا تصادف» است و در اين جا هم، سخن از يك اتّفاق عجيب و رؤياى صادقه!

ثانياً بايد از مترجم محترم پرسيد: مدرك و مأخذ اين خواب، كجاست؟ آيا مأخذ اين خواب، به غير از خودِ کتاب سليم، جاى ديگرى هم هست؟ و اگر هست، آيا ديگران از همين منبعْ نقل نكرده اند و در آن صورت، اين دور، باطل نخواهد بود؟ آيا سخن ابان - با فرض اين كه واقعاً از او باشد -، تا اين اندازه قابل دفاع و استناد است؟

در همين زمينه بايد توجّه داشت كه صرف موجود بودن سخنى از ائمه(ع) در تأييد کتابى در همان کتاب، نمى‌تواند دليل درستى ادّعاى مؤلّف باشد.

در کتاب حاضر پس از توضيح سخن امام صادق(ع) در تأييد کتاب سليم، از جمله چنين آمده است:

بايد توجّه داشت كه امام صادق(ع)، در زمانى كلام مزبور را فرموده‌اند كه شيعه در شرايط مرگبار حكومت‌هاى غاصب، امكانى براى نشر و بسط معارف خويش نداشتند و به خصوص در جنبه عقيدتى، کتاب تدوين شده و آمادهاى نداشتند تا در مقابل دشمنان و يا براى خود شيعيان، عرضه كنند و تنها نوشته درخشانى كه به حقْ آبروى تشيّع به شمار مى‌آمد و حامل حقايقى بس عميق از عقايد و تاريخ تشيع بود، همانا کتاب سليم بن قيس بود.

ولى بايد توجّه داشت كه اوّلاً اگر شيعه پيش از زمان امام صادق(ع) امكان بيان حقايق معارف خويش را نداشت، به گواهى تمامى مؤرّخان تاريخ اسلام، در دوره آن حضرت - كه مصادف با زوال حكومت ننگين بنى‌اميّه و آغاز حكومت غاصبانه بنى‌عباس بود - بهترين فرصت را براى اظهار معارف اهل بيت(ع) پيدا كرد و هزاران شاگرد مكتب امام صادق(ع) و هزاران حديثِ منقول از آن حضرت، بهترين گواهِ اين مدّعاست.

ثانياً به شهادت بسيارى از كتب حديث، پيش از سليم، بزرگانى؛ همچون سلمان و ديگران، و در رأس همه: اميرمؤمنان(ع) و فاطمه زهرا(س)، داراى تأليف و کتاب بودند و لذا کتاب سليم، نبايد تنها تأليف در اين زمينه تلقّى شود. يك نگاه اجمالى به اثر ارزشمند تدوين السنه الشريفه، تأليف استاد سيد محمدرضا حسينى جلالى براى اثبات اين ادّعا كافى است.

ثالثاً اين عبارت كه «کتاب سليم، حامل حقايقى بس عميق از عقايد و تاريخ تشيع بود»، جاى تأمّل دارد؛ زيرا احاديث اين کتاب، همه عقايد و اصول دين و همه حقايق مربوط به تاريخ تشيّع را در برنمى‌گيرد.

رابعاً بايد توجه كرد كه اصولاً تعليم و تعلّم در آن روزگاران؛ همانند امروز، براساس مكتوبات و نوشته‌ها و از روى کتاب‌هاى درسى نبود كه اگر فرض كنيم اصحاب ائمه(ع) کتابى در اختيار نداشتند، از فراگيرى تعاليم اهل بيت(ع) بى بهره مى‌ماندند و تنها در صورتى كه کتابى موجود بود، مى‌توانستند دستورات دينى را بفهمند.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى:

إستقصاء النظر في القضاء و القدر، رساله‌اى است كوتاه از علامه حلّى؛ جمال الدين ابى منصور الحسن بن يوسف ابن على بن المطهر متوفاى 726ق، در موضوع قضا و قدر از مسائل بسيار مهم كلامى است.

گزارش محتوا

علامّه حلّى اين اثر را در پاسخ به درخواست سلطان الجايتو محمد خدابنده كه از ايشان خواسته بود ادله و براهين دال بر مختار بودن انسان را بيان كند، به رشته تحرير درآورد. از اين‌رو مؤلف در اين رساله، به بيان ديدگاه‌هاى اشاعره،معتزله و اماميه دربارۀ اين مسأله پرداخته و پس از آن به توالى فاسده‌اى كه از پذيرش ديدگاه اشاعره در مورد مسأله مذكور لازم مى‌آيد، اشاره كرده و به أهمّ احتجاجات و براهين اين گروه جواب‌هاى حلّى و نقضى مى‌دهد. علامّه حلّى در اين رساله مختار بودن انسان را امرى ضرورى و بديهى دانسته و ادله عقلى فراوانى بر اين مدعا اقامه كرده و به آيات متعدد قرآن كريم در اثبات مدعاى عدليه(اماميه و معتزله) استناد مى‌جويد. به گفتۀ نويسنده عدليه افعال انسان را به دو بخش تقسيم مى‌كنند.

بخشى از افعال بسته به قصد و انگيزه انسان است؛ مانند حركات اختيارى كه از وى صادر مى‌شود.

بخش ديگر افعال منوط به قصد و ارادۀ انسان نيست و انسان در وقوع آنها هيچ گونه نقشى ندارد؛ مانند رشد و نموّ بدن انسان، تپش نبض و...؛ اما اشاعره بر اثبات ديدگاه جبرگرايانۀ خويش چهار دليل اقامه كرده‌اند كه علامۀ حلّى به پاسخ از آنها مى‌پردازد.

در انتهاى كتاب رساله‌اى كوتاه است كه با نام الفرق بين كلام النبى و قول الوصى به رسالۀ فوق ضميمه گشته است. اين رساله حاوى پاسخ به سه پرسش عقيدتى است كه شخصى از خواجه رشيدالدين فضل‌اللّه بن عماد الدولة الهمدانى، از تلامذه خواجه نصيرالدين طوسى پرسيده و علامۀ حلّى كه در آن جلسه حضور داشته، به تحرير آن پرداخته است. پرسش‌هاى سه‌گانه عبارتند از: مسألۀ اول چگونه مى‌توان بيان فرمايش پيامبر اكرم(ص) كه به خداوند عرضه داشت: «ربّ زدنى علما» و ميان فرمايش على(ع) كه فرمود: «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا» جمع كرد و حال آن كه فرمايش حضرت امير نشانگر آن است كه مقام و مرتبۀ ايشان در دستيابى به كمال، به نهايت رسيده و حال آن كه دعاى پيامبر اكرم(ص) چنين مى‌نمايد كه ايشان فاقد كمال مطلوب هستند، از اين‌رو آن را از خدا طلب مى‌نمايند و لازمۀ اين امر علوّ مقام و مرتبۀ على(ع) از پيامبر اكرم(ص) مى‌باشد. خواجه رشيد با تمهيد مقدمات دهگانه‌اى به پاسخ از اين پرسش مى‌پردازد.

مسأله دوم: چگونه مى‌توان بين فرمايش خداوند كه مى‌فرمايد: «وقفوهم إنّهم مسئولون» و نيز: «فو ربّك لنسألنهم أجمعين» با فرمايش وى آن جا كه مى‌فرمايد: «فيومئذ لا يسأل عن ذنبه إنس و لا جانّ» جمع نمود و حال آن كه به نظر مى‌رسد، اين دو گفته در تناقض آشكار با يكديگرند؟ خواجه رشيد در پاسخ به اين پرسش ابتدا شروط تناقض را يادآور شده و ناهمخوانى و تناقض بين آيات فوق را انكار مى‌نمايد. مسأله سوم: سؤال از مفهوم آيۀ شريفه «و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم و لو أسمعهم لتولّوا و هم معرضون» است كه خواجه رشيد به بيان مفهوم آن مى‌پردازد.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

استفتائات جديد حج كه به كوشش جمعى از پژوهش‌گران، به زبان فارسى تهيه و تنظيم شده، مشتمل بر نظرات مراجع عظام درباره موضوعات جديد حج است.

ساختار

کتاب در قالب مسائل مختلف بدين ترتيب نگارش شده كه براى هر استفتا، عنوان مناسبى ذكر و پس از آن متن مسئله و سپس پاسخ مراجع به‌تفكيك ارائه شده است.

گزارش محتوا

در ابتداى کتاب، دليل و شيوه گردآورى استفتائات حج چنين تشريح شده است: «فروع جديد احكام حج و تغيير و تبديل موضوعات سبب مى‌شود استفتائات جديدى مطرح و فتاواى مراجع تقليد درباره آنها و وظيفه مكلفان معين گردد. در اين مجموعه تعدادى از سؤال‌هاى جديد حج به محضر مراجع معظم تقليد ارائه شده و پاسخ بسيارى از آن بزرگواران به دست آمده كه تقديم مى‌گردد. يادآورى مى‌شود: مواردى كه فتواى بعضى از مراجع عظام تقليد آورده نشده، تاكنون به دست نرسيده كه اميدواريم در آينده بتوانيم فتاواى آنان را نيز بر اين مجموعه بيفزاييم» 

در اين مجموعه همانند ساير رساله‌هاى توضيح المسائل، تقليد و مسائل آن اولين موضوعى است كه مطرح شده است. بنا بر فتواى مراجع عظام، تقليد ابتدايى از ميت جايز نيست، اما بقاء بر تقليد ميت اشكال ندارد و بايد بقاء بر تقليد ميت به فتواى مجتهد زنده باشد. در اين مسئله فتواى آيات عظام خويى، تبريزى، زنجانى، سبحانى، سيستانى، صافى، فاضل، گلپايگانى و مكارم ذكر شده است 

در ادامه، به موضوع استطاعت پرداخته شده است. يكى از مسائل استطاعت، پيرامون كسانى است كه از معلوليت جسمى، به دليل قطع نخاع و يا شيميايى شديد و يا بيمارى اعصاب و روان حاد، برخوردارند. اين افراد در عربستان با مشكلات عديده‌اى روبه‌رو خواهند شد و لذا مستطيع بودن آنها مورد سؤال واقع شده است. پاسخ آيات عظام خامنه‌اى، سيستانى، مكارم، صافى گلپايگانى، شبيرى زنجانى، سيد محمد شاهرودى، نورى همدانى، جوادى آملى، موسوى اردبيلى و سبحانى در ادامه ذكر شده است 

احرام از حديبيه، خوردن سبزى‌هاى خوشبو، پوشيدن دمپايى دوخته، سعى در مسعاى جديد، رمى در طبقات فوقانى، رمى جمرات توسعه‌يافته، ذبح با استيل، حلق با ماشين اصلاح، نماز در هواپيما، فيش حج متوفى و حج كودك از ديگر موضوعاتى است كه مورد سؤال واقع شده است.

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

استفتائات جديد حج كه به كوشش جمعى از پژوهش‌گران، به زبان فارسى تهيه و تنظيم شده، مشتمل بر نظرات مراجع عظام درباره موضوعات جديد حج است.

ساختار

کتاب در قالب مسائل مختلف بدين ترتيب نگارش شده كه براى هر استفتا، عنوان مناسبى ذكر و پس از آن متن مسئله و سپس پاسخ مراجع به‌تفكيك ارائه شده است.

گزارش محتوا

در ابتداى کتاب، دليل و شيوه گردآورى استفتائات حج چنين تشريح شده است: «فروع جديد احكام حج و تغيير و تبديل موضوعات سبب مى‌شود استفتائات جديدى مطرح و فتاواى مراجع تقليد درباره آنها و وظيفه مكلفان معين گردد. در اين مجموعه تعدادى از سؤال‌هاى جديد حج به محضر مراجع معظم تقليد ارائه شده و پاسخ بسيارى از آن بزرگواران به دست آمده كه تقديم مى‌گردد. يادآورى مى‌شود: مواردى كه فتواى بعضى از مراجع عظام تقليد آورده نشده، تاكنون به دست نرسيده كه اميدواريم در آينده بتوانيم فتاواى آنان را نيز بر اين مجموعه بيفزاييم» 

در اين مجموعه همانند ساير رساله‌هاى توضيح المسائل، تقليد و مسائل آن اولين موضوعى است كه مطرح شده است. بنا بر فتواى مراجع عظام، تقليد ابتدايى از ميت جايز نيست، اما بقاء بر تقليد ميت اشكال ندارد و بايد بقاء بر تقليد ميت به فتواى مجتهد زنده باشد. در اين مسئله فتواى آيات عظام خويى، تبريزى، زنجانى، سبحانى، سيستانى، صافى، فاضل، گلپايگانى و مكارم ذكر شده است 

در ادامه، به موضوع استطاعت پرداخته شده است. يكى از مسائل استطاعت، پيرامون كسانى است كه از معلوليت جسمى، به دليل قطع نخاع و يا شيميايى شديد و يا بيمارى اعصاب و روان حاد، برخوردارند. اين افراد در عربستان با مشكلات عديده‌اى روبه‌رو خواهند شد و لذا مستطيع بودن آنها مورد سؤال واقع شده است. پاسخ آيات عظام خامنه‌اى، سيستانى، مكارم، صافى گلپايگانى، شبيرى زنجانى، سيد محمد شاهرودى، نورى همدانى، جوادى آملى، موسوى اردبيلى و سبحانى در ادامه ذكر شده است 

احرام از حديبيه، خوردن سبزى‌هاى خوشبو، پوشيدن دمپايى دوخته، سعى در مسعاى جديد، رمى در طبقات فوقانى، رمى جمرات توسعه‌يافته، ذبح با استيل، حلق با ماشين اصلاح، نماز در هواپيما، فيش حج متوفى و حج كودك از ديگر موضوعاتى است كه مورد سؤال واقع شده است.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

ازدواج موقت در آينه قرآن و سنت، تأليف رحيم پارسا، از جمله آثار فارسى است كه موضوع ازدواج موقت را از ديدگاه شيعه و اهل سنت مورد بررسى قرار داده و به شبهات مربوطه پاسخ گفته است.

ساختار

کتاب، مشتمل بر يك پيش‌درآمد و سه بخش است. در بخش اول، ازدواج موقت در آينه قرآن و حديث، در بخش دوم، ازدواج موقت در آينه ديدگاه‌ها و در بخش سوم، سؤالات و اشكالات مطرح شده است.

گزارش محتوا

نويسنده در مقدمه، اشتراكات و اختلافات ازدواج دائم و موقت را ذكر كرده است. سپس به كلام شهيد مطهرى درباره ازدواج موقت كه در کتاب حقوق زن در اسلام، تقسيم ازدواج به دو صورت دائم و موقت را يكى از قوانين درخشان اسلام از ديدگاه مذهب جعفرى دانسته، اشاره كرده است.

نويسنده در بخش اول کتاب، ازدواج موقت را از ديدگاه قرآن و روايات مورد مطالعه قرار داده و آن را راه حل منطقى و دينى در جهت رفع پاره‌اى از مشكلات جنسى دانسته است: «بر اساس مستندات صريح قرآنى و روايى و عمل صحابه و مسلمانان، نكاح موقّت، همانند ازدواج دائم، امرى مشروع و قانونى است و نه‌تنها اشكال و خدشه‌اى به اصل شرعى بودن آن نمى‌توان وارد كرد؛ بلكه بايد آن را راه حلّ منطقى، عقلانى، اخلاقى و دينى در جهت رفع پاره‌اى از مشكلات جنسى جوامع و جلوگيرى از فحشا و بى‌بندوبارى جنسى تلقّى كرد. در قرآن در اين زمينه، آيه روشن و صريح وجود دارد كه بر مشروع بودن آن دلالت كامل دارد. روايات فراوانى هم از شيعه و سنى درباره حليّت و شرعى بودن آن در صدر اسلام (زمان پيامبر و خليفه بعدى) نقل شده است» 

جالب آنكه صحابه نزديك پيامبر و تابعين مورد اعتماد اهل سنت، راويان احاديث ازدواج موقت هستند. اسامى بعضى از اين افراد، عبارت است از: جابر بن عبدالله انصارى، ابن مسعود، عمران بن حصين، ابوسعيد خدرى، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، سلمة بن اميّه، زبير بن عوّام، خالد بن مهاجر، عمرو بن حريث و سعيد بن جبير 

در ادامه اين بخش، به روايات متعددى از ائمه اطهار(ع) اشاره شده است؛ به‌عنوان مثال امام باقر(ع) در پاسخ شخصى به نام عبدالله بن عمر ليثى در مورد ازدواج موقّت فرمود: «خداوند آن را در قرآن و بر زبان پيامبرش حلال كرده است و آن تا روز قيامت حلال است» 

در بخش دوم کتاب، ديدگاه‌هاى موافقين و مخالفين حليت ازدواج موقت بررسى شده است. در ابتداى اين بخش مى‌خوانيم: «يكى از انگاره‌هاى مورد اختلاف بين فريقين، «مسئله ازدواج موقّت» است. اهل سنّت ازدواج را منحصر در دائم مى‌دانند؛ اما در مكتب اهل‌بيت(ع)، ازدواج دو گونه است: دائم و موقّت. مخالفان با اين نوع ازدواج، دلايل و مستنداتى از نصوص دينى و تاريخى نقل مى‌كنند و چون پايبند اصلى به نام «تحريم متعه» هستند، سعى در اثبات حرمت آن به هر شكل ممكن دارند؛ ولو اينكه دچار تناقض و اشتباه شوند و يا پا بر روى حقايق گذاشته و حتّى روايات معتبر در منابع روايى خود را به كنارى نهند»!! 

اهل سنت براى اثبات حرمت ازدواج موقت، به رواياتى استناد كرده‌اند كه از قول اصحابى چون ابن زبير، عمر بن خطاب، ابن مسعود، ابن عمر و حتى از حضرت على(ع) نقل شده است. نويسنده تك‌تك اين روايات را مورد نقد قرار داده و معتبر نمى‌داند 

يكى از ادعاهاى عجيب مخالفان نكاح منقطع، نسخ حكم شرعى اين نوع ازدواج است؛ آن‌هم بعد از استدلال‌هايى كه بر حرمت و عدم مشروعيت آن اقامه كرده‌اند؛ اگر اين نوع ازدواج ممنوع است، نسخ حكم آن چه معنايى دارد؟

برخى از طرف‌داران اين ديدگاه مى‌گويند: «اين آيه به‌وسيله قرآن نسخ شده است» و بعضى ديگر معتقدند: «اين آيه به‌وسيله سنّت نسخ شده است»!!  آيه ازدواج، آيه ارث و آيه عده از جمله آياتى است كه به آن استناد شده و نويسنده استدلال به آن‌ها را رد كرده است. وى در انتهاى اين بخش چنين استدلال مى‌كند: عمر در تحريم متعه مى‌گويد: «دو نوع متعه در زمان رسول خدا(ص) وجود داشت و من آن دو را منع مى‌كنم و به‌جاآورنده آن دو را كيفر مى‌كنم». از گفته عمر در تحريم نكاح موقت آشكار مى‌گردد، حتى خود او نيز ادعاى نسخ اين حكم را نداشته و تحريم متعه را به‌صراحت به خود نسبت داده است؛ حال آنكه اگر دستورى از جانب خدا و پيامبر او در نسخ حكم متعه وجود داشت، بى‌گمان عمر نيز براى تحريم متعه بدان استناد مى‌كرد و فرمان خود را برگرفته از حكم خدا و رسول مى‌دانست؛ زيرا حكم خدا و پيامبر(ص) در بازداشتن مسلمانان از انجام متعه، رساتر و گوياتر است .

در بخش سوم کتاب، به هفت شبهه يا اشكال پرداخته شده است. بلاتكليفى فرزندان، عدم دوام، عدم تشكيل خانواده، عدم تمايز با زنا و منافات آن با كرامت زن از جمله اين شبهات است.

شايد مهم‌ترين اشكال عبارت است از: «هدف از ازدواج، تشكيل خانواده و توليد نسل است؛ اين هدف در ازدواج دائمى حاصل مى‌گردد، نه ازدواج موقّت كه هدف از آن، ارضاى غريزه جنسى است»، كه در پاسخ آن چنين مى‌خوانيم: «شكّى نيست كه يكى از اهداف حكيمانه ازدواج، توليد نسل و تشكيل نهاد خانواده است؛ ولى اين يگانه هدف ازدواج محسوب نمى‌شود، ارضاى غريزه جنسى از طريق مشروع و جلوگيرى از انحراف و فساد در جامعه بشرى و تأمين بهداشت روان و سلامت اخلاقى نيز از اهداف مهم ازدواج موقّت است. هرگاه شرايط ازدواج دائم به هيچ عنوان فراهم نيست، ازدواج موقّت يگانه راه معقول و مشروع آن خواهد بود. علاوه بر اين، چه‌بسا افرادى كه به انگيزه تولد و تناسل نيز اقدام به ازدواج موقّت مى‌كنند» .

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

صفحه10 از63

حقوق مولفان و ناشران

تمامی محتوای چند رسانه ای(کتاب ،کتاب صوتی، کتاب تصویری،مجلات،روزنامه ها،مقالات،پایان نامه ها) موجود در بازار کتاب دیجیتالی قائمیه با هماهنگی و رعایت کامل حقوق ناشران ، نویسندگان و دریافت مجوز کتبی از آنان به صورت کاملا رایگان عرضه می‌شوند.

 

شبکه های اجتماعی بازار کتاب



بازار کتاب اولین و بزرگترین سامانه دانلود کتاب الکترونیکی رایگان بر خط با هدف در دسترس قرار دادن متون و کتب شیعه راه‌اندازی شده است. به کمک کتابخانه دیجیتالی بازار کتاب به هزاران عنوان کتاب به زبان های مختلف : فارسی ، عربی ، انگلیسی و آذری و غیره .... دسترسی خواهید داشت.


همین حالا اپ بازار کتاب را نصب کنید و کتابخانه خود را با دانلود کتاب های برتر پربار کنید.

با کلیک بر روی این لینک عضو کانال تلگرام ما شوید.